جدول جو
جدول جو

معنی بخت گشایی - جستجوی لغت در جدول جو

بخت گشایی
(بَ گُ)
گشودن بخت بسته. باز کردن بخت بستۀ کسی، غرش ابر. (فرهنگ نظام). رعد. تندر. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء) :
عاجز شود ز اشک و غریو من
ابر بهارگاهی با بختو.
رودکی.
چون به بانگ آید از هوا بختو
می خور و بانگ رود و چنگ شنو.
رودکی.
، بد پدر. ناپدری. (فرهنگ شعوری از صحاح الفرس). شوی مادر. پدراندر. (ناظم الاطباء) ، پدرزن. (ناظم الاطباء) ، برق. (آنندراج از تفسیر ابوالفتوح رازی و السامی فی الاسامی) (انجمن آرای ناصری). برق که روشنی صادر از ابر است. (فرهنگ نظام) ، درنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَ دَ / دِ)
بخت گشاینده. که بخت بسته را بگشاید. گشایندۀ بخت. آن که گره از کار بسته بگشاید.
لغت نامه دهخدا
(مُ)
با اعمال جادویی شوی و خواستگار برای دختری پیدا کردن. و رجوع به بخت گشایی شود، شیر درنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بخت گشائی
تصویر بخت گشائی
گشودن بخت بسته، باز کردن بخت بسته کسی را
فرهنگ لغت هوشیار